وکالت و مشاوره حقوقی

اطلاع رسانی و پاسخگویی به سوالات و مشاوره دعاوی حقوقی ، کیفری ، ثبتی ، خانوادگی ، منابع طبیعی ، شهرداری ، دارایی

وکالت و مشاوره حقوقی

اطلاع رسانی و پاسخگویی به سوالات و مشاوره دعاوی حقوقی ، کیفری ، ثبتی ، خانوادگی ، منابع طبیعی ، شهرداری ، دارایی

تاریخ حقوق ایران

محمدعلی اختری [1][1]

مقدمه: شناخت هر ملتی با مطالعه تاریخ آن ملت میسر است و استمرار هر جامعه‌ای با پذیرش قواعدی که قانون نامیده می‌شود امکان‌پذیر می‌باشد. در میان رشته‌های گوناگون تاریخ، تاریخ حقوق اهمیت خاصی دارد تاریخی که زندگی قضایی ملتی را نشان دهد درجه اول اهمیت را دارد. از جامعه‌های اولیه پیش از آریائیان در فلات ایران تا دولت شهرهای کوچک یونان باستان و امپراطوری‌های بزرگ روم، چین و شاهنشاهی ایران همگی نیازمند وجود قواعدی برای برقراری نظم، تعیین حقوق و تکالیف افراد جامعه بودند نامی که کشور عزیز ما دارد واژه‌ای است که شعبه‌ای از اقوام موسوم به هند و اروپایی پس از ورود به این کشور بر آن نهاده‌اند ـ بنا به اختلاف اقوال اولین مکانی که این اقوام در پهنه فلات ایران وارد شدند محلی به نام ایران ویچ و یا ایران ویژه بود. که بنا به گفته کتاب دینی اوستا در آن جا ده ماه زمستان بوده و دو ماه تابستان، پیش از ورود آریائیان به این خطه چه در داخل ایران و چه در همسایگی آن اقوامی ساکن بوده‌اند که از خود تمدنی داشته‌اند. مردمان آریایی پس از ورود خود به محل جدید علاوه بر آداب و رسوم ابتدایی خود با اقتباس از عادات و تأسیسات حقوقی و اجتماعی اقوام داخل ایران و خارج از فلات ایران ـ مقرراتی جهت استمرار زندگی اجتماعی خود به وجود آورده‌اند که این عادات و رسوم و طرز حکومت تا رسیدن به دوره تاریخی معمول و رایج بوده است ایرانی‌های آریایی همچون مادی‌ها ـ پارسی‌ها ـ پارتی‌ها ـ سکاها هر یک خود به تقسیماتی منقسم می‌شوند ـ اولین واحد اجتماعی ایرانی خانواده بود که آنها را نافه NAFFH می‌نامیدند، مرکز خانواده را نمانا یا نمان اصطلاح کرده‌اند که این لفظ هنوز در واژه خانمان به جای مانده است.

ریاست نمان یا خانواده با نمان پاد Neman Paiti یا نگهبان خانه بوده است و از اینجا حدس می‌زنیم که نوع حکومت پدرسالاری بوده است. چند خانواده تشکیل یک تیره یا Tauma را می‌دادند محل سکنای یک تیره ویس VIS بوده که امروزه آن را دیه یا ده می‌نامیم Vispaiti یا ویس پاد رئیس تیره نامیده می‌شد. از اجتماع چند تیره قبیله یا طایفه به وجود می‌آمده که آریائیان شاخه ایرانی مرکب از چند قبیله بوده‌اند در تمام اینها رؤسای ده و تیره و قبیله اشخاصی بوده‌اند که از میان خود پادشاه یا رئیس ملت را برمی‌گزیدند. به هر حال لازمه وجود تشکیلات اجتماعی وجود مقررات حقوقی است. [2][2]که ما قصد بازگویی تاریخ این مقررات را به طور مشخص داریم برای شرح تاریخ حقوق ایران نخست باید معنی سه واژه تاریخ، حقوق، ایران را بشکافیم تا درباره هر کدام و سپس در خصوص تاریخ حقوق ایران گفت‌وگو نمائیم:

1 ـ تاریخ: واژه تاریخ : تاریخ به معنای تعیین زمان رویدادها است در قرآن کریم و احادیث واژه تاریخ به کار نرفته است. برخی عقیده دارند کلمه (تاریخ) عربی است و از واژه آَرَخَ و وَرَخ مشق شده، بعضی را عقیده آن است که این واژه ریشه عربی ندارد و مسلمانان آن را از اهل کتاب گرفته‌اند. گروهی هم گویند کلمه تاریخ از زبان فارسی و برگرفته از (ماه ـ روز) که معرّب آن مورخ است می‌باشد [3][3] در علوم اسلامی تاریخ شامل ده قسمت است 1 ـ تاریخ‌نگاری خبر 2 ـ وقایع نگاری 3 ـ تاریخ عمومی به طریق سال شمار 4 ـ ذیل‌نویسی یا تاریخ مختصر 5 ـ تاریخ‌نگاری براساس نسب‌شناسی 6 ـ تاریخ‌نگاری طبقات 7 ـ سرگذشت نامه‌ها 8 ـ سفرنامه‌ها 9 ـ تاریخ‌نگاری محلی 10 ـ تاریخ‌نگاری دودمانی که به نظر نگارنده ردیف دوم (تاریخ نگاری خبر) و وقایع‌نگاری در یک طبقه و تاریخ‌نویسی براساس نسب‌شناسی و تاریخ‌نگاری دودمانی[4][4] هم به هم شباهت دارند امروزه تاریخ از زوایای گوناگون و در مسائل مختلف الموضوع بررسی و نوشته می‌شود مانند: تاریخ کشورها، تاریخ شهرها، تاریخ سلسله‌های حکومتی، تاریخ فلسفه، تاریخ ادیان، تاریخ ادبیات، تاریخ تئاتر، تاریخ شعر و نثر، تاریخ معماری، تاریخ موسیقی، تاریخ پزشکی، تاریخ مؤسسات و اختراعات، تاریخ حقوق و جز آن، امروزه وقایع تاریخی را به دو بخش عمده تقسیم می‌کنند. [5][5] زمانهای پیش از تاریخ و زمانهای تاریخی. تاریخ از زمانی شروع می‌شود که مدارک کتبی و تاریخی راجع به وقایع آن زمان به دست آمده و زمانهای پیش از آن را پیش از تاریخ می‌نامند ـ تاریخ بشر را تا شش‌هزار از قبل از میلاد مسیح رسانده‌اند. زیرا بعضی از تاریخ‌نویسان تاریخ مصر را تا شش‌هزار قبل از میلاد می‌دانند لذا دوران تاریخی از شش‌هزار سال قبل از میلاد آغاز می‌شود و قبل از آن در محدوده زمانی پیش از تاریخ یا دوران اسطوره یا افسانه‌ای قرار می‌گیرد.

2 ـ حقوق: واژه حقوق جمع کلمه حق است و آن دو قسم است: حق موضوعی و آن مجموعه قواعدی است که دارای ضمانت اجرا بوده و حاکم بر روابط انسان در جامعه است و حق شخصی و آن قدرتی است که شخص از قانون کسب می‌کند و می‌تواند دیگری را وادار به اجراء عملی (فعل یا ترک فعل) نماید یا ملزم به رعایت وضع موجود می‌کند مثال: حق دینی و حق عینی، ولی حقوق در اصطلاح آکادمیک به علمی گفته می‌شود که از مجموعه قواعد الزامی و لازم‌الرعایه بحث می‌کند در این معنی در زبان فارسی کلمه (حقوق) استعمال شده است برای معانی لغوی واژه حق می‌توان از کلمات سخن راست، کاری که البته واقع می‌شود ـ کلمه مطابق واقع ـ غیر باطل ـ دستمزد و... یاد کرد. [6][6]

تقسیمات حقوق: حقوق داخلی یا ملی: حقوقی که در سراسر یک کشور معین اجراء می‌شود. حقوق خارجی یا بین‌المللی: حقوقی که خود به دو قسمت می‌شود الف ـ حاکم بر روابط دول که آن را حقوق بین‌الملل عمومی گویند ب ـ حاکم بر روابط افراد ملت‌های مختلف باشد که آن را حقوق بین‌الملل خصوصی نامند.

اقسام حقوق داخلی: الف حقوق عمومی داخلی : مجموعه قوانینی که ناظر به تشکیلات کشوری و حاکم بر روابط دولت و مأمورین او با افراد است مانند حقوق اساسی و حقوق اداری ـ حقوق جزا ـ آئین دادرسی کیفری ب ـ حقوق خصوصی داخلی ناظر بر روابط افراد بر یکدیگر است مانند حقوق مدنی آئین دادرسی مدنی ـ حقوق ثبت.

حقوق موضوعه:  یا حقوق تخصصی یا حقوق مثبته مجموعه قوانین جاری در زمان معین در جامعه معین است که به وسیله انسان وضع می‌شود.

حقوق طبیعی یا فطری: حقوقی که در فطرت بشر وجود دارد و همیشگی است و در همه جا جاری است، حقوق تقسیمات دیگری دارد که جای بحث آن در این‌جا نیست

 3 ـ ایران: کشور ما که ایران نامیده می‌شود. واژه ایران مرکب از ائیریه (آریایی) + آن، پسوند مکان یعنی سرزمین آریائیان. در زبان پهلوی اِران و ایرانشهر گفته می‌شد در بندهای 144 و 145 فروردین یشت به فره وَهَرهای پاک مردان و پاک زنان ایرانیان درود فرستاده شده است [7][7] کشور ما از زمان ساسانیان تاکنون به این اسم نامیده می‌شود ولی مردم دنیا تا سال 1935 ایران را بنام پرشیا PERSIA می‌شناختند این کلمه نام یونانی قسمتی از ایران است کما بیش مطابق کلمه (پارسی ـ فارسی) در سال 1935 به تقاضای دولت ایران به کار بردن. واژه ایران برای کشورهای خارجی الزامی شد. مرزهای ایران در طی تاریخ دراز این کشور به کرات تغییر یافته است در اوج اقتدار هخامنشیان امپراطوری (شاهنشاهی) ایران از رود سند تا دریای اژه و رود نیل و از رود سیحون و دریای خزر و کوههای قفقاز و دریای سیاه تا خلیج‌فارس و بحر عمان ممتد بود [8][8] در مدت طولانی 2800 ساله تاریخ ایران از مادها تا زمان حاضر مرزهای ایران تغییراتی داشته و گاهی این سرزمین به کشورهای مختلف تجزیه شده و بارها مجدداً به هم پیوسته و کشور واحدی را تشکیل داده است مرزهای فعلی ایران پس از انقراض صفویه رسمیت پیدا کرده است می‌توان مرزهای تاریخی ایران را شامل کشورهای افغانستان فعلی ـ بخشی از پاکستان تمام تاجیکستان و ترکمنستان و بخشی از ازبکستان جمهوری ـ آذربایجان (اران) ارمنستان، گرجستان، دربند و داغستان، قسمتی از ترکیه و تمام کردستان عراق و سوریه و بحرین و بخشی از عمان که در زمان ساسانیان یمن و تمام آسیای صغیر دانست ـ در زمان هخامنشیان یونان شرقی و مصر و فلسطین و لبنان و سوریه هم در داخل امپراطوری ایران بوده‌اند.

ایران فرهنگی: چون قبل از اسلام ایران دارای مذهب واحد و زبان ملی واحد و زبان‌های محلی خویشاوند با زبان پهلوی بوده است لذا رسوم و عادات و اساطیر ایرانی، در تمام پاره‌های ایران که اکنون به صورت کشورهای مختلف درآمده‌اند نفوذ کامل و مقبولیت عام دارد و جزء رسوم ملی کشورهای مستقل جدا شده از ایران است به طوری که زبان و ادبیات ایرانی (فارسی، کردی، بلوچی، تاتی و پشتو) در کشورهای افغانستان، تاجیکستان، جمهوری آذربایجان (اران) ترکیه، عراق، سوریه، پاکستان و هندوستان و ترکمنستان و ازبکستان هنوز هم ـ گویشورانی دارد و مراسم نوروزی ایران در اغلب این کشورها جزء اعیاد رسمی و ملی است.

ایران سیاسی یا جغرافیایی معاصر: از شمال به کشورهای آذربایجان (اران) ارمنستان، ترکمنستان، افغانستان و از شرق به افغانستان و پاکستان و از جنوب به دریای عمان و خلیج‌فارس و از غرب به کشورهای ترکیه و عراق محدود است و مرزهای فعلی از زمان سلسله قاجار تثبیت شده است و اکنون که می‌خواهیم تاریخ حقوق ایران را بررسی کنیم گفتار ما محدود به حدود جغرافیایی فعلی نخواهد بود و از طرفی بسیاری از مقررات حقوقی که از کشورهای مهاجم در ایران رواج پیدا کرد به عنوان بخشی از تاریخ حقوق ما، مورد بحث خواهد بود. مانند حقوق با منشاء یونانی، حقوقی که با حمله اسکندر به ایران آمد و حقوق اسلامی ناشی از دیانت مقدس اسلام و حقوق تحمیلی از مهاجمین مغول و هم‌چنین حقوق جدید غرب که پس از مشروطیت تا زمان حاضر که بخش اعظمی از مقررات حقوقی ما را تشکیل می‌دهد.

توضیح درباره ایرانشهر: این طور که از کتاب اوستا برمی‌آید ایران ویچ در کنار رودخانه‌ای بنام نیک دائیتی قرار داشته اقامت ایرانیان در آنجا مقارن است با حکمرانی جمشید پادشاه اسطوره‌ای ایران، که دوران اولیه فرمانروایی جمشید برای ایرانی‌ها دوران شادی و خرمی و فراوانی و به قول افسانه‌ها بی‌مرگی بوده است و هنگام شاهی او پیشه بیشتر مردمان گله‌داری و رمه‌داری بوده است و خود جمشید دارنده رمه‌های خوب توصیف شده است و برای ادامه زندگی مردمان زیر رهبری خود چندین بار فرمان مهاجرت داده و مردم را تشویق به پیشرفت در اطراف سرزمین متصرفی خود نموده است و باز هم به قول افسانه‌ها زمین را به خاطر انسانها فراختر کرد و دور از واقعیت نیست که آغاز حرکت از ایران ویچ به اطراف همزمان ورود ایرانیان به فلات ایران باشد از چند سو که به شرق ایران و غرب ایران و شمال ایران وارد شدند. شاید انگیزه دیگر پراکندگی قوم ایرانی از ایران ویچ طوفانی از سرما بوده است که همه چیز را تهدید می‌کرد به دستور اهورامزدا «دانای بزرگ» جمشید برای حفظ نسل آریاها بنایی ساخت و کوشید تا انسانها و دیگر موجودات هرچه را ممکن است در پناه آن از گزند طوفان اهریمن نجات دهد در افسانه‌ها این بنا را (ور = ورِ چمکرت) یعنی دژ ساخته شده به دست جمشید نامیده‌اند یاد این طوفان در اساطیر بابلی هم آمده و بنام طوفان نوح نامیده شده است خصوصاً این که در این طوفان وسیله رهایی مردم از بلای طوفان کشتی بوده است که سرانجام در کوه (جودی) = قله آرارات به خشکی می‌نشیند و مردم و جانوران رهایی می‌یابند قله آرارات در همان منطقه‌ای است که دسته‌ای از ایرانیان پس از نجات از طوفان سرما و خروج از ور چمکرت به آنجا وارد شده‌اند تمام اقوام ایرانی از ماد، پارس، پارت، سکاها ... پس از استقرار در فلات ایران که تحت حکومت واحدی هم نبوده است سرزمین متصرفی قوم آریا را ایرانشهر می‌نامند و با این نام‌گذاری اصل مشترک و خویشاوندی خود را با یکدیگر یاد می‌کردند پس نام کشور ما در سه مرحله 1 ـ ایران ویچ 2ـ ایرانشهر و3 ـ ایران نامیده شده است و هر بار با دگرگونی در نام در وسعت و حدود آن هم تغییر حاصل شده است و محدوده ایران از محدوده دو نام قبلی دیگر کمتر شده است.

تاریخ حقوق ایران

موضوع تاریخ حقوق: عبارت از حقوق موضوعه (اعم از حقوق عمومی و خصوصی) بنابراین تاریخ حقوق به دو قسم است تاریخ حقوق عمومی و تاریخ حقوق خصوصی مجموع این دو قسم را تاریخ عمومی حقوق گویند: موضوع این رساله کشف رخدادهای به وقوع پیوسته درایران زمین (فلات ایران ـ ایران تاریخی) در زمینه حقوق است حقوق به معنی اخص قواعد دارای ضمانت اجراءاست و لذا شامل قواعد اخلاقی نمی‌شود.

ادوار حقوقی در ایران

1 ـ ادوار اساطیری یا قبل از ورود آریاها 2 ـ ورود آریاها و تشکیل حکومت توسط آنها شامل دوره‌های قبل از حکومت مادی‌ها و هخامنشی‌ها و سلوکی‌ها و پارت‌ها و ساسانیان 3 ـ دوره حکومت اسلامی تا زمان حمله مغولها و حکومت قبایل مغول تا ظهور دولت فراگیر و ملی صفویه 4 ـ تاریخ حقوق ایران از صفویه تا انقلاب مشروطیت 5 ـ تاریخ حقوق معاصر ایران از انقلاب مشروطیت تا زمان حاضر

منابع تحقیق

اول، منابع تاریخی: منظور منابع تاریخی است که به کشف ادوار حقوقی کمک می‌رساند:

1 ـ کتاب تاریخ ایران باستان در سه جلد تألیف مرحوم حسن پیرنیا (مشیرالدوله) که ادوار باستانی تا بخشی از دوران ساسانی را در برمی‌گیرد و از کتب مهم تاریخی است که توسط یک نفر ایرانی نوشته شده و از اولین چاپ آن نزدیک به 70 سال گذشته ولی تاکنون اعتبار خود را حفظ کرده است.

1 ـ تاریخ شاهنشاهی هخامنشی نویسنده این کتاب ا ـ ت. اومستد A.T.Omstead استاد پیشین تاریخ شرق ـ دانشگاه شیکاگو و ترجمه فارسی آن توسط مرحوم دکتر محمد مقدم استاد دانشگاه تهران، از این دو کتاب بیشتر در دوره پیش از اسلام استفاده شده است.

3 ـ تاریخ سیاسی و اقتصادی هخامنشیان تألیف م ـ ا ـ داندامایف ترجمه میرکمال نبی‌پور چاپ 1358، نشر گستره 4 ـ تاریخ ایران در زمان ساسانیان تألیف آرتور کریستن سن دانمارکی و ترجمه آن توسط مرحوم رشید یاسمی 5 ـ تاریخ حقوق ایران مرحوم دکتر محمدحسین علی‌آبادی 6 ـ تاریخ حقوق ایران محمدجعفر جعفری لنگرودی 7 ـ تاریخ حقوق ایران پروفسور حسن امین 8 ـ سیر قانون و دادگستری در ایران ـ مرتضی راوندی

9 ـ سرگذشت قانون یا مباحثی از تاریخ حقوق نوشته مرحوم علی پاشاصالح از دوران اساطیری تا سال 1342 خورشیدی.

10 ـ تاریخ مردم ایران قبل از اسلام جلد اول و دوم: شادروان دکتر عبدالحسین زرین‌کوب استاد فقید دانشگاه تهران دوران بعد از اسلام.

11 ـ روزگاران ایران ، ج1، تا سوم از دکتر زرین‌کوب شامل تاریخ ایران از دوران افسانه‌ای تا دوران حاضر.

12ـ تاریخ ایران پژوهشگاه دانشگاه کامبریج در 6 جلد که جلدهای 3 و 4 و 5 آن توسط آقای حسین انوشه به فارسی ترجمه شده و دوران غزنویان و صفویان توسط یعقوب آژند ترجمه شده است و جلدهای اول و دوم آن و همچنین از دوران افشاریه به بعد هنوز به فارسی درنیامده است.

منابع حقوقی

13ـ مآخذ دست اول حقوقی مانند متون کتب مقدس دینی ـ فرمانها ـ اسناد و قباله‌های بازمانده چون اوستا، منابع مذهبی زرتشتی ـ قرآن مجید، نهج‌البلاغه و قوانین مصوب مجلس شورای ملی و سنا و مجلس شورای اسلامی دوره انقلاب اسلامی و مصوبات انجمن شهر و شورای انقلاب فرهنگی و دیوان عالی کشور و مجمع تشخیص مصلحت نظام و غیره.

14 ـ کتب فقهی و حقوقی نوشته فقهاء و حقوقدانان که تفصیل آنها در ذیل صفحات و در پایان رساله آمده است.

یادآوری ـ روش ما در این کتابچه روش توصیفی است نه تحلیلی و به عبارت دیگر ـ تاریخ حقوق است نه علم حقوق.

بخش اول ـ تاریخ حقوق ایران پیش از اسلام

1 ـ پیش از آریائیها ـ اقوام قبل از ورود آریاها در پهنه ایران زمین عبارتند از اقوام عیلامی که در خوزستان ـ فارس ـ سواحل خلیج‌فارس ـ لرستان پشتکوه ـ بختیاری و ایلام امروز سکونت داشتند و بعد قوم لولوبی Lullubi که در اطراف دریاچه ارومیه و کوهپایه‌های اطراف می‌زیستند. اقوام دراویدی در بلوچستان شمالی اقوام باکتری (باختری) در شمال شرق خراسان، اقوام آماردها در شمال ایران که شهر آمل از یادگارهای آنها است و کادوسیان در گیلان و تپورها در مازندران (طبرستان) ـ اقوام گوتی در اطراف کرمانشاه و اقوام کاسی یا کاشی در محدوده بین قزوین و کاشان و سایر اقوام کوچکتر که پس از ورود آریاها با آنها مخلوط شده و آثار آنها در بعضی از نام شهرها و دیه‌ها باقی است. مهمترین آثار حقوقی که از این زمان باقی‌مانده یکی قانون نامه حمورابی است که مربوط به قرن بیستم پیش از میلاد است قانون حمورابی دارای 282 ماده بوده که اصل کتیبه آن توسط شرق‌شناس فرانسوی دومورگان در سال 1901 میلادی در شوش ایران کشف و بعد به موزه پاریس منتقل شده است [9][9] این قانون نامه که توسط دوست و همکار بنده جناب آقای بهمن رازانی به فارسی ترجمه و در مجله کانون سردفتران و دفتریاران در شماره‌های دوره دوم چاپ شده است [10][10] شامل موارد زیر است ـ افترا ـ قسم دروغ ـ دادن رشوه به اشخاص، خریدن شهود، بی‌‌عدالتی قضات: جنایت بر ضد مالکیت، روابط ارباب و رعیت حقوق تجارتی، حقوق خانواده ـ حق‌الزحمه طبیب و معمارـ کشتی‌سازی و اجاره کشتی‌ها ـ کرایه حیوانات ـ روابط ارباب و برده ـ مردم سه گروهند آزاد ـ آزاد شده و برده و طبقات 4 گروهند ـ روحانیون، مستخدمین دولت، سربازها، تجار و کسبه ـ برده‌ها می‌توانند مالک باشند، کشتن بنده بدون محاکمه ممنوع است.

دادوستد به معاوضه است یا پول، پول رایج حلقه‌های نقره به وزن معین است ـ ازدواج با یک زن قانونی است و اگر زن نازا باشد می‌توان زن دوم اختیار کرد، اگر زن به شوهر خیانت کند شوهر می‌تواند او را اخراج کند یا به صورت برده درآورد.

در موارد بی‌وفایی زن و شوهر به یکدیگر مجازات زن شدیدتر است در موردی که تهمت به زنی زده شود محاکمه خدایی می‌شود، یعنی زن خود را در رودخانه می‌اندازد و اگر غرق نشد بی‌تقصیر است، مرد از زن ارث نمی‌برد ـ ولی زن از مرد ارث می‌برد و بسیاری از احکام دیگر ولی مهم این است که قوانین حمورابی به مذهب و قواعد اخلاقی مربوط نیست، انتقام شخصی ممنوع است مَجنی علیه یا کسان او باید دادخواهی کنند. [11][11]

دومین اثر باقی‌مانده از این دوران قباله‌باستانی زمان مردوک آپال آیدین است مربوط به سال‌های 1117 تا 1129 قبل از میلاد مکشوفه در شمال پل ذهاب کرمانشاه و فعلاً در موزه ایران باستان (موزه ملی ایران) نگهداری می‌شود ـ این قباله سنگی حاکی است که در دوران سلطنت کاسی‌ها ثبت و ضبط املاک مزروعی بسیار متداول بوده و معمولاً در دو نسخه تهیه شده و در آن حدود املاک و نام مالک و نام پادشاه وقت حک می‌شد، این نوع سنگ نبشته را اصطلاحاً کودورو می‌نامیدند و تعداد زیادی از آنها باقی‌مانده که در موزه‌های مختلف دنیا پراکنده‌اند [12][12]از دو مدرک بالا که بگذریم باید برای اطلاع از نهادهای حقوقی به اساطیر و افسانه‌ها مراجعه کرد که پرتوی از حقیقت را شاملند در همین جا باید گفت که حقوق آن زمان در شرق ایران منشاء مذهبی و اخلاقی داشته است به شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی مراجعه می‌کنیم در این کتاب در بخش اساطیری و پهلوانی ستایش حکومت عدل و نکوهش ستم و بیداد مورد گفت‌وگو است ـ نمونه‌هایی ذکر می‌کنم 1ـ جمشید با تأییدات الهی به سلطنت می‌نشیند و عدل و داد پیشه می‌کند ولی وقتی که دچار غرور و خودپسندی می‌شود فره ایزدی از او سلب می‌شود و مردم از او حمایت نمی‌کنند و دچار هجوم ضحاک شده و کشته می‌شود و در قیام کاوه آهنگر پشتیبانی مردم از فریدون دارای فره ایزدی ضحاک را از تخت ستم به زیر می‌کشد ـ به کیفر رسانیدن ـ سودابه همسر خائن کیکاوس به دست رستم که نمادی از ملت است.

پیشدادیان: کیومرث اولین انسان و اولین فرمانروا است و نواده او هوشنگ اولین قانون‌گذار و با لقب پیشداد یا داد پیشه مشهور است که در کتاب اوستا پرذات یا پردات است که لفظ پِرِ هنوز هم در کلماتی مانند پری روز ـ پری شب ـ پارسال و غیره رواج دارد و به معنی پیش است. ذات یا دات یا داد یعنی عدل و قانون [13][13] دیگر از موارد و قواعد حقوقی دوران اساطیری می‌توان قاعده وراثت سلطنت را دانست ـ سلطنت باید مؤید به تأیید الهی باشد (فره ایزدی)، و هر موقع که فره ایزدی پادشاه را ترک می‌کند بی‌کفایتی او برای سلطنت ثابت می‌شود و باید کناره‌گیری کند یا برکنار شود ـ از ادله اثبات دعوی ادای سوگند به وسیله رفتن میان آتش است هم‌چون داستان سیاوش و توجه تهمت به او توسط زن پدرش سودابه که با آزمایش وَر، ورود به داخل آتش و اثبات بی‌گناهی او و اثبات پیامبری زرتشت به وسیله رفتن او به داخل آتش و سالم ماندن او موید گفتار است، به هنگام جنگ چنین مقرر است که ابتدا زورآوران و پهلوانان داوطلبانه داخل میدان شده و حریف می‌طلبند و غلبه آنها بر حریف سرنوشت جنگ را معین می‌کند، حق ملت برای تأیید پادشاهی حاکم وقت ـ و در صورت خروج شاه از مسیر حق و عدالت قیام مردم و برکناری او و سپردن سلطنت به شخص دیگر مانند قیام مردم برای برکناری ضحاک: روابط سیاسی دولت‌های ایرانی با همسایگان به وسیله ارسال سفیران و گاهی هم پیشنهاد برخی سئوالات و خواستن جواب از حاکم همسایه که اگر چنین پاسخی مقرون به صحت نباشد مطالبه باج و خراج از او ـ به هنگام جنگ تقاضای کمک پادشاه از سران قبایل یا پادشاهان محلی برای اعزام نیروی نظامی به مرکز و بسیاری مقررات دیگر حقوقی که ذکر آنها در این وجیزه نمی‌گنجد.

تذکر ـ در دوره اساطیری ایران علاوه بر مقررات حقوقی که به نمونه آنها اشاره شد پادشاه با حاکم را نماینده خداوندی می‌دانند و حکومت دینی و دنیایی در شخص پادشاه متبلور می‌شده است که بعضاً این شخص پادشاه خود در حکم پیامبر بوده و به مبداء الهی مربوط می‌شده است همچون کیخسرو پادشاه آرمانی ایرانی که پس از یکپارچه کردن کشور ایران و گرفتن انتقام از دشمنان به میل خود از پادشاهی کناره‌گیری کرده و از نظرها غایب می‌شود و برای جانشین خود جز اجرای عدالت و براندازی ستم و تأمین رفاه و امنیت برای ایران سفارشی ندارد.

دیگر از رسوم بنیادی دوران ایران ویچ می‌توان از مفهوم رته یا ارته RTA ­ ARTA یاد کرد که عبارت از اعتقاد به وجود نظم طبیعی و قاعده کلی در جهان و سرچشمه واقعی اخلاق همچنین تصور نظم و انضباط کیهانی است. [14][14] و نیز تقسیم جامعه به سه طبقه روحانی، جنگ‌جویان، و کشاورزان است که در پایان این دوره و در آستانه ورود به دوران تاریخی طبقه صنعتگران هم بر این طبقات اضافه شده‌اند که در اثر ورود به زندگی کشاورزی و ده‌نشینی پیدا شده‌اند و هم‌چنین در دوران ایران‌ویچ به اقتضای وضع زندگی شبانی و گله‌داری سال به دو فصل زمستان طولانی و تابستان کوتاه تقسیم می‌شود ولی در پایان دوره و مهاجرت از ایران ویچ به فلات ایران، سال به شش فصل دو ماهه یا چهار فصل سه ماهه تقسیم شده است [15][15]و همچنین ارکان سازمان اجتماعی به تدریج از خانمان و MANO، و طایفه VIS به قبیله ZAN TAW و قریه DAHYU توسعه یافت. در خصوص ظاهر جسمانی این طوایف مورخین متفق‌القولند که همگی پوست سفید و زیبایی اندام و قدرت جسمانی کافی برای عبور از این مهاجرت‌ها را داشته‌اند.[16][16]

موضوع دیگر از وضعیت حقوقی دوران ایران ویچ را می‌توان مسأله تعیین وزیر از طرف شاهان زمان دانست در این مورد از اوشنر دانا وزیر کیکاوس که به دانایی و پارسایی شهرت داشت و یا جاماسب وزیر کشتاسب شاه که اندرز نامه‌ای از او باقی است یادی در تاریخ‌ها شده است ـ و همچنین می‌توانیم از نقش طبقات عامه مردم مخصوصاً صنعتگران و کشاورزان در انتخاب فرمانروا نام ببریم که داستان کاوه آهنگر و خیزش او در برابر فرمانروای ستمگری چون ضحاک و برگزیدن فریدون به فرمانروایی نمونه و نماد آن است [17][17] با توجه به ستایشی که از گله‌داران و شبانان به خصوص تقدس حیوانی مانند گاو و سگ در اوستا شده است می‌توان جامعه آن روز را جامعه شبانی و گله‌بانی کوچنده تصور کرد. در این جامعه داد و ستد با مبادله کالا است و از پول و سکه خبری نیست حتماً دستمزد طبیب و آتوربان (نگاهبان آتش) به جنس پرداخت می‌شود. [18][18] و همچنین رعایت آزادی‌ها، آزادی رفت و آمد، آزادی خانه و مسکن، لزوم ترک ارتباط با دروغ‌پرستان و اجتناب از زیان رسانیدن به آبادی‌های قوم و توجه به ارزش‌های اخلاقی از اختصاصات آن زمان است [19][19]

2 ـ تاریخ حقوق ایران پس از ورود آریائی‌ها به ایران : جهت آنکه آریایی‌ها به فلات ایران کوچیده‌اند به علت سردی فوق‌العاده زمین و ازدیاد جمعیت بوده قبلاً گفتیم که مسکن اولیه آریایی‌های ایرانی شده در محلی به نام ایران ویچ بوده که ده ماه زمستان داشته و دو ماه تابستان و در خصوص محل ایران ویچ اختلاف است عده‌ای آن را در محل کنونی خوارزم و خیوه در شمال ترکمنستان فعلی و شرق دریای خزر گفته‌اند و زمان ورود آریاها به ایران در حدود 2400 تا 2000 سال قبل از میلاد بوده زیرا تاریخ ظهور زرتشت پیامبر ایرانی در سال 1725 قبل از میلاد بوده و چون مسلم است که ایران فعلی محل ظهور زرتشت است لذا می‌توان گفت که آریاها قبل از آن تاریخ به ایران آمده و مدتها زندگی کرده حکومت تشکیل داده و مقررات حقوقی ایجاد کرده‌اند ـ در میان این اقوام آریایی‌ها که به ایران آمدند خانواده براقتدار پدر یا بزرگتر خانواده مبتنی شده بود ولی مقام زن نزد آریایی‌های ایرانی بهتر از مقام آنها در نزد مردمان دیگر بوده است. رئیس خانواده در آن واحد قاضی و مجری آداب مذهبی بود و بایستی مراقب اجاق خانواده می‌بود، نگذارد آتش آن خاموش شود عده طبقات چنانکه از اوستا برمی‌آید روحانیون ـ مردان جنگی برزگران بودند شکل حکومت ملوک‌الطوایفی است سران خانواده‌ها رئیس تیره و رؤسای تیره رئیس قبیله را انتخاب می‌کردند رؤسای اقوام ابتدا شاه بزرگ را انتخاب می‌کردند [20][20] از داستان‌های قدیم ما، برمی‌آید که آریایی‌ها لااقل چهار دولت تشکیل داده‌اند دولت جمشیدی‌ها، و دولت فریدونی‌ها و دولت منوچهری‌ها و دولت زابیها دولت جمشیدی و فریدونی مربوط به زمان اتحاد آریایی‌های ایرانی و هندی بوده ولی دولت منوچهری، و زابیها مربوط به دورانی است که آریایی‌ها در ایران مستقر شده بودند [21][21] چون ظهور زرتشت در دوران آخرین سلسله آریایی‌های اساطیری و قبل از اقتدار مادی‌ها بوده است لذا برای اطلاع از مقررات حقوقی آن زمان ناچار باید به کتاب مقدس اوستا منسوب به زرتشت مراجعه نمود ـ در اینجا باید گفت که اوستای اصلی بعداً در دوران تاریخی یعنی زمان سلسله‌های مادی ـ هخامنشی ـ سلوکی پارتی از میان رفته و در زمان ساسانیان یا به قولی در زمان بلاش اشکانی مجدداً از حافظه موبدان به کتابت در آمده است لذا به مقررات مذکور در آن با قطعیت نمی‌توان حکم کرد به هر حال تنها مرجع مقررات حقوقی ما در آن زمان کتابهای دینی و داستانی زرتشتیان تهیه شده و نوشته شده در زمان ساسانیان و دوران اوائل اسلامی می‌باشند ـ از این نوع کتابها می‌توان به کتابهای وندیداد ـ شایست نشایست ـ ماتیکان هزاردستان ـ دینکرد ـ اشاره نمود. در یکی از نسکهای اوستای گم‌شده به نام گنبا سرنسک که شامل 65 فصل بوده درباره ازدواج ـ قوانین حقوقی و قضایی و مدنی گفت‌وگو شده و در یکی دیگر از نسکهای اوستای گم شده بنام سکاتوم نسک که دارای 51 فصل بوده راجع به طرز حکومت عدل و داد و قضات و داوران بحث شده است. [22][22]

ولی چون اوستا در زمان ساسانیان نوشته و مقررات حقوقی حاکم بر جامعه که دارای حکومت محتشم و پیشرفته‌ای بوده‌اند با زمان‌های قدیم قبل از تشکیل سلسله‌های مادی هخامنشی، ساسانی تفاوت داشته است لذا با قید احتیاط باید چنین مقرراتی را به آن زمان نسبت داد به هر حال به مقررات حقوقی اندکی که در کتابها باقیمانده و در اوستا برخی از آنها ذکر شده است اشاره می‌کنم. در میان بعضی از اقوام ایرانی چنین مقرر بوده است که اگر مردی تا سن 70 سالگی نمی‌مرد او را می‌کشتند و نیز زنان پیر را خفه می‌کردند و به خاک می‌سپردند ولی مردان 70 ساله را پس از کشتن خویشاوندان او می‌خوردند ـ در میان قوم کاسپی که نام خود را به دریای شمالی ایران دریای خزر (Caspian) داده چنین رسم بود که 70 ساله‌ها را با گرسنگی دادن می‌کشتند، جسد را در بیابان رها می‌کردند در بلخ و پیرامون آن مردمان پیر و بیمار را در حالت زنده بودن پیش سگان درنده می‌انداختند [23][23] بعدها هم مقرر شد یک مرد نباید به تنهایی به حمل جنازه مرده اقدام نماید در این صورت حمل کننده را در محل دور افتاده و محصور در بند می‌کردند و بعد کسی را می‌فرستادند که او را به جای بلندی برده و سرش را از گردن قطع کند اگر کسی جسد مرده را در خاک دفن کند باید پانصد ضربه تازیانه مجازات شود.

اگر کسی از انجام عهد و پیمان خود تخلف کند باید سیصد تازیانه به او زد و این مجازات تازه برای تخلف از عهد و پیمان‌های سبک بوده و اگر عهد و پیمان سنگین‌تر بوده مجازات تا 1000 تازیانه هم می‌رسیده است [24][24] هم‌چنین برای کسانی که در زمین آلوده به جسد پیش از پایان یکسال زراعت نماید یا اگر کسی زمین را به جسد مرده انسان یا لاشه سگ آلوده نماید مجازات تازیانه در نظر گرفته شده [25][25] و نیز اگر کسی گوشت آدمی بخورد برایش کیفر مرگ ارزانی (اعدام) اجرا می‌کردند. در میان آنها به علت معیشت شبانی و گله‌داری که داشتند سگ از احترام خاصی برخوردار بوده و برای کشنده سگ 1000 تازیانه مجازات تعیین کرده بودند همچنین به کشتن سگ آبی هزار تازیانه می‌زدند [26][26] و نیز راجع به تعهدات و قراردادها مقرر بود که کسی نمی‌تواند قرارداد خود را به میل خود فسخ کند و اگر تخلف می شد باید ارزش و بهای مورد تعهد را بپردازد و جرائم و اقسام جرح و ضرب به 7 قسم منقسم می‌شد، و اگر قبل از کشف جرم و در صورت کشف قبل از مجازات توبه می‌کردند از مجازات معاف بودند و اگر جرم هفت بار تکرار می‌شد مجازات آن اعدام بوده است [27][27] آئین دادرسی هم به وسیله دو قاضی انجام می‌شده یکی به نام راتو یعنی دستور و موبد (مفتی) و دیگری به نام سروشه و ارز که تکلیف او نظارت بر اجرای دادرسی صحیح و اجرای حکم بوده است [28][28] در خصوص حرفه‌ها و مشاغل اطلاعات اندکی در دست است پزشکی با جادوگری توام بوده‌اند هر دو توسط رئیس خانواده که سمت حاکم را داشته است اعمال می‌شده لقب پادشاه اساطیری ایران به نام فریدون یعنی کسی که دارای سه تخصص بوده، حرفه پرشگی، حرفه روحانی، حرفه حکومت، در میان قبیله‌ها اشتراک در اموال معمول بوده و صاحبان حرف و مشاغل دستمزد خود را از بودجه عمومی قبیله دریافت می‌کردند، سفال‌سازی، خنیاگری از حرفه‌های رایج آن زمان بوده که برای آنها دستمزد معینی نبوده است و همگی از امکانات و بهداشت قبیله استفاده می‌کردند ولی به مرور زمان حرفه‌های طبابت و جادوگری و سلحشوری از هم جدا می‌شوند و تشکیل طبقات سه‌گانه قبایل آریایی را می‌دهند کلمه (طب) در زبان عربی علاوه بر معنی پزشک معنی افسون و جادو می‌دهد بزرگترین واقعه احتمالی این زمان ظهور زردشت بوده است در نظام حقوقی زرتشت با نظام شهرنشینی و پادشاهی روبرو می‌شویم که یک قدم پیشرفت به سوی تمدن را نشان می‌دهد و بعدها به علت شهرنشینی تقسیم کار صورت می‌گیرد و حرفه‌ها حالت اختصاصی و جغرافیایی به خود می‌گیرند [29][29] و این پیشرفت مستلزم پیدایش مقررات حقوقی و نظام جدید می‌باشد آخرین مطلبی که در این‌باره می‌توان گفت طرز حکومت و منشاء الهی دانستن آن خصوصاً پس از ظهور زرتشت در 1725 سال قبل از میلاد می‌باشد که تمام پادشاهان و حاکمان پس از او بایستی با داشتن نیروی فره ایزدی یا تأیید اهورامزدا ممتاز باشند و طرز حکومت را بیشتر ارثی و از نسلی به نسلی می‌دانستند حتی مهاجم گُجسته‌ای مانند اسکندر که موجب از هم پاشیدن حکومت و شاهنشاهی ایران شد در افسانه‌های ایرانی از نسل خانواده سلطنتی ایرانی دانسته شده و از آن بالاتر در زمان پس از اسلام برای اسکندر مأموریت الهی یا پیامبری هم قائل شده بودند و اسکندرنامه‌های فراوانی در این خصوص به وجود آمده است که حاکی است اسکندر پیامبر بوده و تمام اقدامات او ملهم از تأییدات ا

 



[1][1] . سردفتر بازنشسته دفتر اسناد رسمی 122 تهران و نایب رئیس کمیسیون وحدت رویه کانون سردفتران.

[2][2] . دکتر محمدحسین علی‌آبادی جزوه دانشگاهی، تاریخ حقوق ایران، ص 3 تا 5.

[3][3] . نگاه کنید دانشنامه جهان اسلام جلد 6 چاپ دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی تهران 1380 زیرنظر دکتر غلامعلی حداد عادل ص 65 و کتاب «نقش ایرانیان در فقه اسلامی و...» از نگارنده ص 21 و 22 چاپ 1382 کانون سردفتران و دفتریاران.

[4][4] . دانشنامه جهان اسلام، ج 6 ، ص 97، زمان کلمه فارسی است و از کلمه (دمان) گرفته شده است. مثال آن دم: آن زمان: آن هنگام، و دودمان مرکب از دود = اجاق و مان = خانه.

[5][5] . پیرنیا،تاریخ ایران باستان مشیرالدوله،  ج 1، ص 6، چاپ تهران 1362، دنیای کتاب.

[6][6] . لغت‌نامه علی‌اکبر دهخدا، جلد 6، ص 9142، چاپ دانشگاه تهران 1377.

[7][7] . دکتر جهانگیر اوشیدری، دانشنامه مزدایسنا ، نشر مرکز تهران 1371، ص 147.

[8][8] . دایرة‌المعارف فارسی، جلد اول، چاپ 1315، ص 325به سرپرستی غلامحسین مصاحب.

[9][9] . قباله‌ و قباله شناسی در ایران ، از مؤلف ص125.

[10][10] . ترجمه بهمن رازانی، قانون حمورابی،  مجله کانون سردفتران و دفتریاران شماره‌های مختلف.

[11][11] . حسن پیرنیا، تاریخ ایران باستان، جلد اول، ص 120 تا 123.

[12][12] . قباله و قباله‌نویسی در ایران، از مؤلف ص 127.

[13][13] . پروفسور حسن امین، تاریخ حقوق ایران از انتشارات دایرة‌المعارف ایران‌شناسی، تهران 1382، ص 43 و 44.

[14][14] . دکتر عبدالحسین زرین‌کوب، تاریخ مردم ایران، جلد اول، ص 19، چاپ اول 1364، امیرکبیر.

[15][15] . همان، ص 28.

[16][16] . همان، ص 33.

[17][17] . همان، ص 42 و 43.

[18][18] . همانجا، صفحه 47.

[19][19] . همانجا، ص 64.

[20][20] . حسن پیرنیا،  ایران باستان، جلد اول، ص 160.

[21][21] . همان، ص 161.

[22][22] . موبد رستم شهرزادی، قانون مدنی زرتشتیان در زمان ساسانیان، چاپ انجمن زرتشتیان، تهران 1315.

[23][23] . دکتر موسی جوان، مجموعه قوانین زرتشت ، یا وندیداد اوستا، چاپ عدالت، 1342 ،صص 90 و 95.

[24][24] . همان مآخذ، ص 602.

[25][25] . همان مآخذ، ص 133 و 132.

[26][26] . همان مآخذ، ص 143 و 203.

[27][27] . همان مآخذ ص 295.

[28][28] . همان مآخذ، ص 304.

[29][29] . تاریخ و شرایط کار در ایران از عهد باستان تاکنون مؤسسه کار و تأمین اجتماعی مدرن، ص 135 تا 147. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد