چرا کشورمان چنین جرم خیز شده است؟ محمد مطهری به نقل از سایت تابناک
ورود میلیونها پرونده در سال به دستگاه قضایی و سیر صعودی آن، بالاترین مقام قضایی را واداشته است که به صراحت و درستی اظهارکنند که جامعه ما دچار بیماری مزمن کثرت جرایم و تخلفات شده است ( همشهری، 20 بهمن 1386). یکی از قضات در جلسهای نقل میکرد که در سفر عمره، سری هم به دادگستری مدینه زده و با کمال ناباوری دیده است که به تعبیر خودش در آنجا پشه هم پر نمیزده است. در کشوری ریشه دار چون ایران که از مکتب بی بدیل تشیع و ملتی مقاوم و فداکار بهرهمند است این خیل عظیم پرونده و جرم و شکایت از چه عواملی نشأت میگیرد؟
نکته اساسی این بخش از مقالات این است که به گمان من، ریشه اصلی کثرت جرائم و پروندهها و در نتیجه کمبود امنیت روانی مردم به خصوص بانوان در این نکته نهفته است که آستانه ارتکاب جرم در ایران اشتباه تعریف شده است و برخلاف آنچه برخی میگویند تعدد عناوین مجرمانه و نقص قوانین علت اصلی کثرت جرائم در ایران نیست. بنابراین دو مطلب باید از یکدیگر تفکیک شود. یکی اینکه در مبارزه با جرائم سنگین باید به نحو عبرت آموزی عمل شود که در قسمت قبل مورد نظر بود و دیگر اینکه یک فرد از چه مرحلهای باید متخلف و یا مجرم به حساب آید که در این بخش مورد نظر است. بگذارید با دو مثال آغاز کنم
فرض کنید امروز در خبرها اعلام شود که فردا یک مفسد اقتصادی به محاکمه کشیده میشود. اگرمیزان سوء استفاده وی مثلا یک میلیون تومان اعلام شود اکثریت ما یا آن را یک شوخی تلقی میکنیم و یا یقین پیدا میکنیم که میزان اختلاس به جای چند میلیارد تومان، به اشتباه یک میلیون تومان اعلام شده است. اما راستی ما را چه شده است که چنین مسلم گرفتهایم که تا صحبت از چند میلیارد تومان چپاول در میان نباشد عنوان فساد اقتصادی محقق نمیشود؟!
همچنین اگر ناظم یک مدرسه در روز اول ورود دانش آموزان، قوانین مدرسه را چنین اعلام کند که به شما هشدار میدهم که اگر کسی گوش دیگری را با دندان بکند، انگشتش را در چشم دیگری فرو کند، دست و پای دیگری را بشکند و یا کلاس را به آتش بکشد به شدت تنبیه خواهد شد، وضعیت به کدام سو خواهد رفت؟ طبعا وقتی از ابتدا تنها این امور جرم تلقی شود و آستانه اعمال مجازات این باشد، دیگر در این کلاس، ناسزاگویی و مشت و سیلی و لگدپرانی و پرتاب آب دهان عملا مجاز اعلام شده و امری عادی تلقی میشود. اگر در همین مدرسه از ابتدا فقط زشتی اموری مانند نگاه تمسخرآمیز و نیز هل دادن دیگری به دانشآموزان تفهیم شده و بر عواقب انجام آنها تأکید شده بود اساسا ارتکاب جرمهای شدیدتر به ذهن اکثریت قریب به اتفاق دانش آموزان خطور نمیکرد، چه رسد به آنکه مکررا رخ دهد.
مروری بر صفحات حوادث نشان میدهد که تا پای قتل و غارت و تجاوز و سرقت مسلحانه و اسیدپاشی و کلاهبرداریهای میلیاردی در میان نباشد اساسا در عرف ما حادثه ای رخ نداده وعنوان جرم صدق نمیکند. بنابراین در برخورد با یک راننده یا موتورسوار هتاک که مثل نقل و نبات بر اثر اشتباه یک عابر یا راننده، در حضور دیگران رکیک ترین کلمات را نثار او میکند و یا به بانویی حتی در حضور شوهر وی متلک گفته و یا تنه میزند، دو راه بیشتر وجود ندارد: یا باید سکوت کرد تا وقتی آن فرد هتاک دهانش را ببندد و یا شخصا باید عکس العمل نشان داد و البته در این صورت باید تمام تبعات غیرقابل پیش بینی از جمله زخم چاقو – که متأسفانه حمل آن برای جوانان در ایران بر خلاف بسیاری کشورها ممنوع نیست ـ و یا حتی مرگ احتمالی را به جان خرید. (نمونههایی از قتلهایی که با یک متلک یا مزاحمت تلفنی آغاز شده و یا بر سر رعایت نکردن نوبت در نانوایی یا بنزین رخ داده میتوان سراغ داد (قدس، 18 اردیبهشت 84 ؛ اعتماد، 2 اسفند 86). بدیهی است موتورسوار یا راننده هتاک از یادداشت شدن شماره موتور یا اتومبیلش هیچ باکی ندارد زیرا قانونی وجود ندارد تا کسی به خاطر شنیدن ناسزا یا متلک بدان متوسل شود.
خواهند گفت مشکل امروز، تعدد عناوین جرم است و با اضافه کردن عناوین جرمها باید چند برابر تعداد موجود، زندان ساخته شود، دهها هزار مأمور دائما در خیابان گشت زده و متخلفان را دستگیر کنند و شهرها چهره پلیسی به خود بگیرد. این توهم از آنجا ناشی میشود که به این نکته مهم توجه نشده است که مشکل جامعه ما بیش از انکه وقوع جرم باشد جرأت بر انجام جرماست؛ بیش از آنکه فساد اقتصادی یک معضل باشد جرأت بر انجام فساد اقتصادی یک معضل است. مهمتر از تجاوز مسافرکش به مسافر بی پناه – که اخیرا از راننده شخصی به راننده تاکسی تلفنی هم سرایت کرده است ـ این مسأله است که اساسا چگونه تصور جرمی به این شناعت به این سادگی به ذهن یک راننده میآید؟
البته همین راننده اگر به عربستان برود اساسا فکر تعرض هم به ذهنش خطور نمیکند. آیا در عربستان قدم به قدم مأمور ایستاده است؟ هر ساله دهها زندان ساخته میشود؟ هر روز صدها دست قطع میشود و صدها نفر اعدام میشوند؟ البته چنین نیست. رمز موفقیت آنها با همه اشکالاتی که ممکن است داشته باشند این است که به گونهای عمل کردهاند که هر متخلفی، هم در تخلفات کوچک و هم در تخلفات بزرگ، قبل از انجام جرم یا تخلف چندین بار به عاقبت امر میاندیشد. یک مثال تصویری به توضیح مطلب کمک میکند.
بزرگراهها در همه دنیا خط کشی دارند. تصویر سمت چپ را ـ که در وسط آن میتوان تابلوی بین خطوط حرکت کنید را خواند ـ با تصویر سمت راست که فاقد چنین تابلویی است مقایسه کنید. (این فقط یک مثال است. به معضلات و کاستیها و نیز پیشفرضهای نادرست رانندگی در کشورمان و نیز راهحلها در مجالی دیگر خواهم پرداخت).