وکالت و مشاوره حقوقی

اطلاع رسانی و پاسخگویی به سوالات و مشاوره دعاوی حقوقی ، کیفری ، ثبتی ، خانوادگی ، منابع طبیعی ، شهرداری ، دارایی

وکالت و مشاوره حقوقی

اطلاع رسانی و پاسخگویی به سوالات و مشاوره دعاوی حقوقی ، کیفری ، ثبتی ، خانوادگی ، منابع طبیعی ، شهرداری ، دارایی

اختلال دو قطبی و نقش آن در مسئولیت کیفری

Bipolar disorder and its role on the penal responsibility

حوزه تحقیق : روانشناسی جنایی

« محمد مهدی رحیمی..........................دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق جزا وجرمشناسی»

« فرشته بیدخام.........................................دانشجوی کارشناسی حقوق، دانشگاه شهید بهشتی »

مقدمه:

از مسائلی که با پیدایش مکتب تحققی یا اثباتی مطرح شده ،بحث ویژگی و خصلت    های  ذاتی ا فراد در ارتکاب جرم، بیمار بودن مجرمین ، اصلاح و درمان آنها ، کاهش مجازات آنها در مقایسه با سایر ا فراد و مواردی مشابه این مسائل بود یکی از مواردی که بیش از پیش به آن پرداخته شد بحث تمایل مضاعف برخی افراد به ارتکاب جرم بواسطه ویژگی های خاص درونی و ذاتی آنها بود که در اصطلاح آنها را بیمار می خوانند یکی از مفاهیمی که با پیشرفت علم پزشکی و روانشناسی ،دانشمندان به آن پرداختند بحث اختلالات روانی ، جسمی و جنسی در افراد بود و این سئوال که رابطه بین این اختلالات و ارتکاب جرم چگونه است ؟ آیا شخصی که دچار این اختلال است ناگزیر به انجام فعل مجرمانه است یا او نیز مانند سایر افراد بدون هیچ تاثیری از این اختلالات ، در ارتکاب عمل مجرمانه آزاد است و باید مانند سایر افراد به کیفر عمل ناشایست خود برسد .

در این مقاله ما به یکی از مصادق اختلالات روانی که اختلال دو قطبی           Bipolar Disorder    می باشد می پردازیم و نقش این اختلال در مسئولیت کیفری افراد را شرح می دهیم .

مبحث اول : اختلالات روانی                                                          Mental Disorder                                                                     برای شناخت اختلالات روانی ابتدا باید مفهوم رفتار نابهنجار را بررسی می کنیم .

گفتار اول : رفتار نا بهنجار Abnormal Conduct                            برای رسیدن به تعریف رفتار نا بهنجار باید کیس های cases   متفاوت را مورد مطالعه قرار دهیم تا به یک تعریف دقیق و متقن برسیم . رفتار نا بهنجار از جمله مفاهیمی است که تعریف کردن آن سخت است . تعریف رفتار نا بهنجار در رشته های مختلف دانشگاهی و در موسسات اجتماعی ، طبی و حقوقی متفاوت است . برای مثال ، دادگاههای فدرال امریکا ، جنون-که اصطلاحاتی است حقوقی و نه روانشناختی - را عدم تشخیص اشتباه بودن اعمال می داند ( پیکونا، سایپر، ملامدوالیزر، 2001 ) اما انجمن روانپزشکی امریکا ،رفتار نابهنجار را با اصطلاحات و تعابیر پزشکی تعریف می کند و می گوید بیماری روانی یا بر مغز شخص تاثیر می گذارد یا نمود مغزی دارد و طرز رفتار و تعامل او را تحت تاثیر قرار می دهد باید خاطر نشان کرد که مرز بهنجار و نابهنجار همیشه مشهود و قطعی نیست و برای جدا کردن آنها از یکدیگر ،سه ملاک داریم .رفتار نابهنجار ، رفتاری است که انحرافی ، ناسزاگارانه یا عذاب آور باشد . البته برای نابهنجار محسوب شدن رفتار وجود یکی از این سه ملاک کافی است اما این مانعی برای وجود 2یا 3 ملاک با هم نیست .

نخست: اینکه رفتار نابهنجار ، انحرافی است .رفتار نابهنجار ، رفتار نامعمولی است و رفتار نامعمول ،رفتاری است که از آنچه در فرهنگ مقبول است ،منحرف شده است . معمولا به چنین رفتارهایی رفتار نابهنجار گفته می شود .

ملاک دوم : ناسازگارانه بودنه رفتار نابهنجار است . رفتار ناسازگارانه،به کارای و کارآمدی شخضص لطمه می زند.

ملاک سوم : رفتار نابهنجار ، عذاب آور بودن است.

گفتار دوم : طبقه بندی رفتار نابهنجار      Abnormal Conduct Classification

رفتارهای بسیاری به عنوان رفتار نابهنجار طبقه بندی شدند . بعضی از رفتار های نابهنجار خصلتی حاد و گذرا دارند و از رویدادهایی ناشی می شوند که مخصوصا فشارزا هستند؛برخی نیز مزمن و دائمی هستند؛ بعضی از آنها از بیماری یا آسیب دستگاه عصبی ناشی می شوند ، برخی دیگر ریشه در محیط های اجتماعی نامطلوب و یا تجارب نا صحیح یادگیری دارند . اغلب این عوامل با هم تعامل دارند . الگوهای رفتاری و مشکلات عاطفی هر شخص ،منحصر به فرد هستند ، زیرا حتی دو نفر یافت نمی شوند که عینا مثل هم رفتار کنند و یا تجارب زندگی آنها کاملا همانند باشند ، با این حال ، شباهتها آن قدر هست که متخصصان بهداشت روانی بتوانند بر مبنای آنها موارد گوناگون را در چند مقوله طبقه بندی کنند .

مبحث دوم : انواع اختلالات روانی

1)اختلال هایی که نخستین بار در دوره های شیر خوارگی ، کودکی و نوجوانی بروز می کنند که شامل عقب ماندگی ذهنی ، بیشکاری ، اضطرابهای دوره ی کودکی ، اختلال های مربوط به خوردن و سایر انحراف از رشد طبیعی می باشد .

2)اختلال های روانی عضوی که شامل اختلال هایی است که در آنها نشانه ها مستقیما مربوط به آسیب مغزی یا وجود یک وضع غیر عادی در محیط زیست شیمیایی مغز است .

3)اختلال های ناشی از مصرف مواد که شامل استفاده ی افراطی از الکل ، باربیتوراتها ، آمفتامین ها ، کوکائین و داروهای دیگر که تغییرات رفتاری ایجاد می کند . ماری جوانا و توتون نیز در این طبقه بندی قرار می گیرد .

4)اختلال های اسکیزوفرنیایی که گروهی از اختلال ها با ویژگی های فقدان تماس با واقعیت ،پریشانی های بارزاندیشه و ادراک و رفتار عجیب و غریب می باشد .

5)اختلال های پارانویایی ؛که با ویژگی های برگمانی و خصومت شدید، همراه با احساس توطئه از سوی دیگران می باشد .

6)اختلال های عاطفی یا خلق ؛ که شخص ممکن است به شدت افسرده یا به طور غیر عادی سر خوش است باشد و یابین دوره هایی از سر خوشی و افسردگی نوسان کند .

7)اختلال های اضطرابی ؛ شامل اختلال هایی است که در آنها یا اضطراب نشانه اصلی اختلال است یا اضطراب وقتی تجربه می شود که شخص نتواند از موقعیتهای ترس آور معینی دوری کند (اختلال های ناشی از هراس )یا آنکه شخص سعی کنددر برابر میل به انجام دادن شعائر معین ویا فکر کردن به اندیشه های سمج مقاومت کند(اختلال های وسواس فکری –عمل)

8)اختلال های جسمانی شکل ؛ نشانه های اختلال ، جسمانی است ولی هیچگونه مبنای عضو برای آنها نمی توان یافت وبه نظر می رسد که نقش اصلی با عوامل روانی است .

9)اختلال های گسستی ؛ تغیرات موقت در کارکردهای هشیاری ، حافظه ، یا هویت شخصی به علت مشکلات هیجانی است .

10)اختلال های روانی –جنسی ؛ شامل مشکلات هویت جنسی (مثلا نارضایتی جنسی ) ، اختلال عملکرد جنسی (برای مثال ناتوانی جنسی، انزال زودرس ، سرد مزاجی )می باشد .

11)اختلال های شخصیت ؛ دو نمونه بارز این اختلال شامل اختلال شخصیتی جامعه ستیزی و اختلال شخصیتی خود شیفتگی است.

با توجه به طبقه بندی مطروحه و با در نظر گرفتن بیس و موضوع این تحقیق ،تمرکز فوکوس ما بر روی اختلال های عاطفی یا خاق می باشد.

مبحث سوم : اختلال های خلقی

اختلال اولیه خلق (که حالت هیجانی کلی شخصرا نشان می دهد ) مشخصه اصلی اختلالات خلق است . اختلال خلق ،نشانه های شناختی ، رفتاری و جسمی (بدنی ) دارد و مشکلات میان فردی ایجاد می کند. دو نوع اصلی اختلالات خلق ، اختلالات افسردگی و اختلالات دو قطبی هستند . افسردگی گاهی مثل اختلالات افسردگی به تنهایی رخ می دهد و گاهی مثل اختلال دو قطبی Bipolar Disorder  ،جای خود را به تناوب با مانیا(یعنی هیجان زدگی و خوش بینی غیر واقع بینانه ) عوض می کند .

گفتار اول : اختلالات افسردگی

تقریبا هر کس گهگاه احساس افسردگی می کند . اکثر ما گاهی وقتها احساس غم و رخوت می کنیم و به هیچ فعالیتی ، حتی فعالیتهای لذت بخش ، علاقه ای نشان نمی دهیم . افسردگی پاسخ طبیعی آدمی به فشارهای زندگی است . عدم موفقیت در تحصیل یا کار ،از دست دادن یکی از عزیزان ، و آگاهی از اینکه بیماری یا پیری توان ما را به تحلیل می برد ، از جمله موقعیت هایی هستند که اغلب موجب بروز افسردگی می شوند . افسردگی تنها زمانی نابهنجار تلقی می شود که یا با واقعه ای که رخ داده است متناسب نباشد و یا فراتر از حدی که برای اکثر مردم نقطه ی آغاز بهبود است ادامه یابد .

دو مشخصه اصلی افسردگی ، نا امیدی Hopelessness  و غمگینی است . شخص رکود وحشتناکی احساس می کند و نمی تواند تصمیمی بگیرد یا فعالیتی را شروع کند یا به چیزی علاقمند شود .

شخص افسرده در احساس بی کفایتی و بی ارزشی غوطه ور می شود ؛ گاه زیر گریه می زند و حتی ممکن است به فکر خود کشی نیز بیفتد.

گفتار دوم : اختلال دو قطبی

یک اختلال روانی جدی تلقی می شود که شخص مبتدا به آن بین دو قطب مانیا (هیجان زدگی و خوش بینی غیر واقع بینانه ) و افسردگی نوسان می کند.در این نوع جنون ، نوع خاصی از رنج ، سرخوشی ، تنهایی و وحشت وجود دارد . اوج آن خیلی حیرت انگیزی است . در حالت مانیا ،افکار و احساسات ، همچون شهابسنگ به سرعت وارد ذهن می شوند و ذهن را زیر رگبار خود می گیرد و سپس شخص آن قدر آنها را دنبال می کند تا نوبت به افکار و احساسات بهتر و درخشان تر برسد . کمرویی را کنار می گذارد ، کلنلت و ژست های درستی را بر می گزیند و قدرت عجیبی برای جلب اعتماد دیگران پیدا می کند . احساس راحتی ، شور و هیجان ، قدرت ، آرامش و شادی مضاعف بر وجود شخص سایه می افکند . اما این حالت تغییر می کند . رفته رفته وضوح و روشنی جای این افکار بیش از حد سریع و خیلی زیاد و جای این افکار و آشفتگی عذاب آور را می گیرد . حافظه وارد عمل می شود . هر چیزی که قبلا به نفع شخص بود ، علیه شخص می شود و ... . هیجان زده ، عصبانی ، ترسو و غیر قابل کنترل می شود و در تاریکی محض فرو می رود .

علل اختلالات دو قطبی را باید در ریشه های زیست شناسی ، روان شناختی و اجتماعی فرهنگی بررسی کرد .

در تبیین زیست شناختی اختلالات دو قطبی ، وراثت و نابهنجاری های عصبی زیست شناختی و به هم ریختن انتقال دهنده های عصبی و عوامل هورمونی مطرح می شوند .

وراثت: اختلال دو قطبی ، زمینه خانوادگی دارد و نقش زمینه خانوادگی در اختلال دو قطبی بیش از اختلالات افسردگی است . یکی از بزرگترین خطرات اختلال دو قطبی ، داشتن پدر و مادری است که اختلال دو قطبی دارند . در مورد اختلال دو قطبی ، میزان این در بستگان درجه اول 10تا20 بار از میزان این اختلال در کل جمعیت بیشتر است . دوقلئیی که جفت همسانش اختلال دو قطبی دارد ، بیش از 60 درصد احتمال دارد که اختلال دو قطبی داشته باشد . در حالی که این رقم در مورد دوقلوهایی ناهمسان ، بیش از 10 درصد و در مورد کل جمعیت 1تا 2 درصد است . محققان هم اکنون در حال یافتن محل ژنتیکی اختلال دوقطبی هستند که طبق تحقیقات اخیر ، ظاهرا روی کروموزوم 23 است .

نابهنجاری های عصبی زیست شناختی : یکی از تکراری ترین یافته ها در نابهنجاری های عصبی زیست شناختی مبتلایان  اختلال دوقطبی ، تفاوت امواج مغزی آنان در هنگام خواب است .

به هم ریختن انتقال دهنده های عصبی : در اختلال دو قطبی نظم برخی از انتقال دهنده های عصبی به هم می ریزد . مطالعات جدید همچنین نشان داده اندکه در اختلال دوقطبی ، تغییراتی در انتقال دهنده عصبی اسید گلوتامیک رخ می دهد .

فلذا عوامل مطروحه در ایجاد اختلال دوقطبی نقش بسزایی دارد و از موجبات نوسانبین دو قطب مانیا و افسردگی می باشد.

نتیجه گیری :

قانونگذار در ماده ی 51 قانون مجازات اسلامی اشعار داشته است ، جنون در حال ارتکاب جرم به هر درجه که باشد رافع مسئولیت کیفری است .لیکن باید محدوده جنون در این ماده را با توجه به اطلاغ گویی قانونگذار مشخص کردتا دایره جنون برای شمول اختلال دوقطبی معلوم گردد. نکته ای که در مورد جنون در اینماده باید گفت آن است که منظور از جنون زوال عقل و فقدان شعور است و آن دسته از بیماریهایی را شامل می شود که موجب سقوط قوه ی تمییز و زوال اراده و دیگر اینکه بیماری روانی اعم از جنون است و هر بیماری روانی جنون تشخیص داده نمی شود . همچنین با توجه به مطالب توضیح داده شده در مورد اختلال دوقطبی و توضیحات مبنایی در مورد آن ، مشخص گردید که این اختلال یک نوع بیماری روانی است  اما این بیماری در حد جنون نیست فلذا این اختلال موجب زوال عقل نمی شود گر چه شخص را در حالت ناآگاهی برای انجام برخی افعال و اعمال قرار می دهد ، در نتیجه نمی توان آن را مشمول ماده 51 قانون مجازات اسلامی دانست لیکن با توجه به ماده 22 قانون مجازات اسلامی باید مباشر در جرم (در حالتی که در حین ارتکاب جرم دارای این اختلال است ) را از کیفیات مخففه بهرمند ساخت تا حکم صادره با عدالت هارمونی و هماهنگی لازم را داشته باشد.         

نوشته شده توسط بیدخام
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد